چگونه از روان کودکان در دوران جنگ مراقبت کنیم؟
کودکان درک کاملی از جنگ و دلایل آن ندارند، اما تغییر در محیط اطراف، صدای انفجارها، اخبار ناگوار، و رفتار مضطرب بزرگترها به آنها این حس را منتقل میکند که دنیا جای ناامنی است. این درک منجر به ترسی مداوم و اضطرابی فراگیر میشود که میتواند به اختلالات روانی جدی منجر گردد.

کودکان، به عنوان آسیبپذیرترین قشر هر جامعه، در شرایط بحرانی همچون جنگ، بیش از سایر گروهها تحت تأثیر قرار میگیرند. آنها نه تنها از نظر فیزیکی در معرض خطر هستند، بلکه سلامت روانیشان نیز به شدت تهدید میشود. جنگ با تمام خشونتها و بیثباتیهایش، دنیای امن و قابل پیشبینی کودک را به فضایی پر از ترس، ناامنی و سردرگمی تبدیل میکند. اضطراب، ترس، افسردگی، شبادراری، اختلالات خواب و حتی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) از جمله پیامدهای روانی جدی برای کودکان درگیر جنگ هستند. کودکان معمولاً درک روشنی از دلایل جنگ ندارند، اما به شدت تحت تأثیر پیامدهای آن قرار میگیرند. واکنشهای عاطفی بزرگترها، صداهای ناآشنا و تصاویر ترسناک، تجربهای تلخ و گاه ماندگار در ذهن کودکان به جا میگذارد. این مقاله به بررسی تأثیرات روانی جنگ بر کودکان و ارائه راهکارهایی برای کاهش اضطراب آنها میپردازد.
تأثیرات روانشناختی جنگ بر کودکان
اضطراب و ترس مداوم
کودکان درک کاملی از جنگ و دلایل آن ندارند، اما تغییر در محیط اطراف، صدای انفجارها، اخبار ناگوار، و رفتار مضطرب بزرگترها به آنها این حس را منتقل میکند که دنیا جای ناامنی است. این درک منجر به ترسی مداوم و اضطرابی فراگیر میشود که میتواند به اختلالات روانی جدی منجر گردد.
اختلال در روند رشد هیجانی و اجتماعی
قرار گرفتن در فضای جنگ و بحران موجب میشود کودک از تجربههای معمول رشد اجتماعی نظیر بازی، آموزش، و تعامل با همسالان محروم شود. این کمبودها ممکن است در آینده به مشکلاتی نظیر انزواطلبی، پرخاشگری، یا ضعف در روابط اجتماعی بیانجامد.
افزایش اختلالات روانتنی
برخی کودکان به جای بروز مستقیم اضطراب، آن را به شکل دردهای بدنی تجربه میکنند. سردرد، دلدرد، تهوع، و مشکلات خواب از رایجترین نشانههای روانتنی در کودکان تحت استرس هستند.
عوامل مؤثر در شدت اضطراب کودکان
سن کودک
کودکان خردسال (زیر ۷ سال) بیشتر تحت تأثیر مستقیم رفتار والدین قرار میگیرند. اضطراب یا آرامش والدین بهطور مستقیم به کودک منتقل میشود. در مقابل، کودکان بزرگتر ممکن است از طریق اخبار یا گفتوگوها به شدت بیشتری از اضطراب دچار شوند.
فاصله از منطقه جنگی
کودکانی که در مناطق بمبارانشده زندگی میکنند، بیشتر در معرض شوکهای روانی هستند. حتی کودکانی که دورتر زندگی میکنند، اگر شاهد اخبار یا تصاویر خشن باشند، ممکن است اضطراب شدیدی تجربه کنند.
حمایت خانوادگی و اجتماعی
میزان حمایت عاطفی که کودک از خانواده، دوستان و مدرسه دریافت میکند، در کاهش یا افزایش اضطراب نقش کلیدی دارد. کودکی که در محیطی امن، پرمهر و قابل پیشبینی قرار دارد، بهتر میتواند با استرس مقابله کند.
راهکارهای کاهش اضطراب کودکان در شرایط جنگ
ایجاد محیطی امن و پیشبینیپذیر
کودکان به احساس امنیت نیاز دارند. والدین باید تلاش کنند تا حتی در شرایط بحرانی، نوعی نظم، برنامهریزی و ثبات را در زندگی کودک حفظ کنند. این کار میتواند شامل رعایت زمان خواب، وعدههای غذایی منظم، و ایجاد فرصتهایی برای بازی باشد.
محدود کردن مواجهه با اخبار خشونتآمیز
بسیاری از کودکان در جریان جنگ بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در معرض اخبار قرار میگیرند. والدین باید منابع خبری کودکان را کنترل کرده، از نمایش تصاویر خشن پرهیز کنند و اخبار را به زبانی ساده، متعادل و قابل درک برای کودک توضیح دهند.
گوش دادن فعال و همدلی
والدین باید به حرفهای کودکان با دقت گوش دهند و احساساتشان را جدی بگیرند. اگر کودکی میگوید “میترسم”، نباید پاسخ دهند “ترس نداره!”، بلکه بهتر است بگویند: «میفهمم که ترسیدی. من هم گاهی نگران میشوم، اما در کنار هم ایمن هستیم.»
تشویق به بیان احساسات
بازیدرمانی، نقاشی، نوشتن خاطرات یا داستان، راههایی هستند که به کودک کمک میکنند تا احساسات خود را بروز دهد. بیان ترسها و نگرانیها باعث کاهش فشار روانی کودک میشود.
آموزش راهکارهای خودتنظیمی
کودکان میتوانند از تکنیکهای ساده آرامسازی مانند تنفس عمیق، مدیتیشن کودکانه یا شنیدن موسیقی آرامبخش بهره ببرند. والدین و معلمان باید این روشها را آموزش داده و با کودک تمرین کنند.
حفظ ارتباطات اجتماعی
ارتباط با دوستان، اقوام یا حتی حیوانات خانگی میتواند منبعی قوی از آرامش و اطمینان برای کودک باشد. تلاش برای حفظ تماسهای عاطفی در شرایط سخت بسیار مهم است.
نقش مدرسه و نظام آموزشی
مدرسه به عنوان پناهگاه روانی
مدارس در دوران بحران باید بیش از آموزش، بر ایجاد محیطی امن، حمایتگر و قابل اعتماد تمرکز کنند. حضور معلمان همدل، برنامههای هنری و بازیمحور، و فرصتهایی برای بیان احساسات در این مسیر نقش بسزایی دارند.
آموزش مهارتهای مقابلهای
معلمان و مشاوران باید کودکان را با مفاهیم اولیه تابآوری، مهارت حل مسئله، مهارت مدیریت احساسات و تنظیم هیجانات آشنا کنند. این آموزشها میتواند در قالب بازی، داستان یا فیلم کوتاه انجام شود.
شناسایی کودکان آسیبدیده
مدارس باید مراقب نشانههای اضطراب شدید یا افسردگی در کودکان باشند. کودکانی که نشانههایی مانند انزوا، گریه مکرر، تغییر شدید در رفتار یا افت تحصیلی دارند، نیازمند حمایت تخصصی هستند.
حمایتهای تخصصی و رواندرمانی
مشاوره فردی و گروهی
روانشناسان کودک میتوانند از طریق گفتوگوهای درمانی یا بازیدرمانی به کودکان کمک کنند تا ترسهای خود را پردازش کنند. جلسات گروهی نیز فرصت خوبی برای ابراز احساسات و همدلی متقابل بین کودکان فراهم میآورد.
خانوادهدرمانی
گاهی منشأ اضطراب کودک در اضطراب یا تعارضات خانواده ریشه دارد. در این موارد، مداخلات روانشناختی باید شامل والدین نیز باشد تا فضای عاطفی سالمتری برای کودک ایجاد گردد.
استفاده از درمانهای مکمل
درمانهای جایگزین مانند هنردرمانی، موسیقیدرمانی، و درمان با حیوانات نیز میتوانند به کاهش استرس و ارتقاء سلامت روان کودکان کمک کنند.
نتیجهگیری
کودکان در شرایط جنگ، بیش از هر زمان دیگری به حمایتهای همهجانبه نیاز دارند؛ زیرا آنها نهتنها از نظر جسمی بلکه از نظر روانی نیز در معرض آسیب قرار دارند. خانوادهها باید نخستین پناهگاه عاطفی برای کودکان باشند و با ایجاد محیطی امن و قابل پیشبینی، بخشی از اضطراب آنها را کاهش دهند. مدارس نیز نقش مهمی در بازسازی احساس امنیت و آموزش مهارتهای مقابلهای دارند. جامعه و رسانهها باید با دقت و مسئولیتپذیری، فضای روانی پیرامون کودک را مدیریت کرده و از تشدید اضطراب آنها جلوگیری کنند. نهادهای تخصصی روانشناختی باید با ارائه خدمات مشاورهای، درمانی و حمایتی، در کنار خانوادهها باشند تا از مزمن شدن آسیبهای روانی پیشگیری شود. نباید فراموش کرد که اضطراب و ترس کودکان، اگر نادیده گرفته شود، میتواند آینده آنها را تحتالشعاع قرار دهد. کاهش اضطراب کودکان در دوران جنگ، نه تنها یک وظیفه انسانی و اخلاقی است، بلکه سرمایهگذاری برای ساختن جامعهای سالمتر، پایدارتر و با امید بیشتر به آینده است.
پیشنهادات پایانی
والدین باید ابتدا اضطراب خود را مدیریت کرده و سپس به کودک کمک کنند.
نهادهای دولتی و غیردولتی باید بستههای حمایتی روانشناختی برای خانوادهها فراهم آورند.
رسانهها مسئولیت دارند در پوشش اخبار جنگ، به سلامت روان کودکان توجه کنند.
تدوین برنامههای آموزشی برای مقابله با بحران در مدارس باید در دستور کار قرار گیرد.



